عده ای این سوال را مطرح می کنند که :
چرا ائمه با این که علم غیب داشته و از علوم
طبیعت آگاه بودند، در تبیین و پیشرفت دانش و تکنولوژی بشری اقدامی نکردند؟
اگر امامان ما در آن زمان قدم کوچکی برمی داشتند و راه را باز می کردند الان ما
گوی سبقت را در همان سالهای اولیه در تکنولوژی از غرب می ستاندیم و این چنین اسیر
چنگال علم منحرف و اسیر دست استکبار و دین ستیزان قرار نمی گرفتیم. ائمه نیز با علم
غیب نسبت به آینده می دانستند وضع این طور خواهد شد لذا از باب لطف هم که شده باید
این کار را انجام می دادند.
آنچه در مقام دفاع از این اشکال می توان گفت این است که :
ائمه به خاطر این که اولا رسالت اولیه آنها تبلیغ و بیان دین و نجات آن از دست
دشمنان و اسلام ستیزان و بدعت آوران بوده و تمام عمر خود را صرف همین منظور کردند و
ثانیا: به خاطر غصب ولایت، قدرت و اختیارات کافی در دست نداشته و همیشه تحت فشار و
مراقبت از سوی حکام غاصب بودند ؛ هیچ گاه موفق و قادر بر انجام این امور نشدند.
این مطلب هرچند درست و منطقی است اما یقینا عوامل مهمتر و اساسی تری در کار بوده
است. در این جا به دو عامل مهم می توان اشاره کرد: